در سالهای اخیر و در بین طالب علم و دانش و زبانآموزان
موضوعی نسبتاً بیگانه ذهن آنها را به خود مشغول کرده است به طوری که بعد از گذشت سالها
از حوزه آموزش و زبان هنوز این مسئله برای طالب علم و دانش بیگانه است و آن موضوع،
یادگیری یا مهارت یادگیری است.
قبل از اینکه عنوان مهارت یادگیری در صدر جدول آموزش قرار بگیرد عنوانی بنام ضریب هوشی یا همان آیکیو وجود داشت، ضریب هوشی یا آیکیو (Intell Igence Quotient) برای سنجیدن قابلیت ذهنی افراد هم سن و سال قرار میگرفت. رابت مک کال (Robert Mccall) روانشناس از دانشگاه پیتسبرگ (pittsburgh) گفته است: آزمونهای آیکیو توانایی سنجش تمامی مهارتهای ذهنی و معیارهای شایستگی را ندارند و داشتن آیکیو بالا، تضمینکنندهی موفقیت فرد در عرصههای مختلف زندگی نیست. استاد توسعه انسانی دانشگاه کورنل (cornell) آقای رابرت استرنبرگ (Robert Sternberg) در همین رابطه میگوید: افراد زیادی هستند که با وجود آیکیو نسبتاً پایین، در زندگی موفق میشوند و افراد زیادی هم وجود دارند که با داشتن آیکیو بالا، در زندگی موفق نیستند.
v موفقیت به فاکتور های مختلفی از جمله ثبات عاطفی، انگیزه و عقل سلیم و ... وابسته است.
افراد میتوانند باهوش اما درعینحال فاقد آگاهیهای خاص و مفید یا دارای آگاهیهای پوسیده و گمراهکننده باشند.
موفقیت انسانها در ضریب هوشی آنها نیست بلکه موفقیتها در میزان یادگیری آنهاست به طوری که هر چه قدر میزان یادگیری افراد بالا برود ولو اینکه ضریب هوشی آنها پایین باشد موفق تر از افرادی با ضریب هوشی بالا و میزان یادگیری کم هستند بنابراین با اقتدار کامل، ضریب هوشی جایگاه خود را به مهارت یادگیری تسلیم کرده است.
یادگیری چیست؟
جالب است که در خصوص عنوان یادگیری کمتر صحبت به میان آمده است و فقط به عنوان یک نقطه شروع برای موفقیت تصور میشود در صورتی که یادگیری همراه و ملازم زبان آموزان و طالبان علم و دانش است.
تعریف یادگیری از نگاههای مختلف توسط دانشمندان و پژوهشگران متعدد است اگرچه که ممکن است بین تعاریف نقطه مشترکی یافت شود ولی نتایج آن متعدد هست یکی از تعاریفی که با فرایند یادگیری بسیار نزدیک است تعریفی است که روانشناسان رفتارگرا مطرح نمودهاند که یادگیری را به عنوان تغییر رفتار بر اثر تأثیرات محیطی تعریف نمودهاند.
در واقع هدف یادگیری تغییر در خزانهی اطلاعات انسان است یعنی با پیاده شدن صحیح یادگیری بر انسان یا همان زبانآموز اطلاعات موجود در خزانه او مورد بحث و نقد و اصلاح قرار میگیرد تا جایی که ممکن است اطلاعات با ارزش ای را که طی سالها آنها را جمعآوری نموده، از خزانه اطلاعات فراموش نماید.
فلسفه یادگیری تغییر نگرش و دیدگاه و قرار دادن اطلاعات موجود در معرض انتقاد و اصلاح است.
روش عام و بدون دردسر همیشه به این شکل بوده است که اطلاعات جدید با اطلاعات قدیم مقایسه میشد در صورت تأثیر اطلاعات ذخیرهشده مورد پذیرش قرار میگرفت در غیر این صورت اطلاعات جدید در معرض انکار قرار داده میشد یعنی سنجش صحت و درستی اطلاعات جدید، اطلاعات قدیم و ذخیرهشده است.
منظور از اطلاعات قدیم یعنی طی سالیان کوتاه و یا بلند اطلاعاتی از سمت خانواده به عنوان سنت از سمت دین به عنوان عقیده از سمت محیط آموزشی به عنوان علم و دانش از سمت محیط اجتماعی به عنوان تجربه دریافت و بدون بررسی صحت آن، ذخیره و بدون هیچ حد و مرزی از آن دفاع متعصبانه میگردید؛ و حال این اطلاعات میزان سنجش اطلاعات جدید است در صورتی که فرایند اصلی و فلسفهی یادگیری صحیح بیان میکند که در صورت وجود اطلاعات جدید، فوراً اطلاعات قدیم باز بینی شود و در معرض نقد و بررسی قرار بگیرد و اگر با اطلاعات جدید ناسازگار بود حذف شود و در صورت سازگاری وارد مرحلهی بعد یعنی فرایند تکمیلی میشود به طوری که نقاط ضعف برطرف شده و نقاط قوت تقویت میگردد.
به بیان دیگر اگر با اطلاعات جدیدی روبرو شدید در ابتدا آن را به خاطر در تعرض بودن با اطلاعات پیشین مورد انکار قرار ندهید بلکه ابتدا اطلاعات قدیم را بررسی کنید چه بسا ممکن است اطلاعات قدیم اشتباه و نادرست باشد بنابراین در صورت رد و بطلان اطلاعات جدید از مسیر یادگیری به درهی جهل و نادانی پرتاب خواهید شد.
خاطرهای را برای شما نقل میکنم تا با نحوهی برخورد با اطلاعات جدید آشنا شوید. در یک مهمانی حضور داشتم و تنها نوشیدنی سر سفره ناهار، نوشابه گازدار بود علی الرغم میل باطنیام و آگاهی در خصوص مضرات شدید جدی نوشابه گازدار، از نوشیدن آن دست کشیدم فردی در جمع مرا مورد خطاب خویش قرارداد و گفت: شما که نوشابه دوست داشتید چرا میل نمیکنید در پاسخ به ایشان عرض کردم میل به ضررهای نوشابه ندارم، آنقدر قند و اسید در این لیوان پر از نوشابه وجود دارد که مفاصل و استخوانهایم را به نابودی میکشاند او در پاسخ بهمن نیش خندی زد و گفت: ای آقا... نوشابه بخور این حرفها خرافات است ما تا نوشابه نباشد غذا از گلویمان پایین نمی رود.
او حکم محکم و قطعی در خصوص خرافات بودن مضرات نوشابه صادر کرد و بدون بررسی و نقدِ عادتی که در خانواده آنها به وجود آمده، اطلاعاتی که بنده به او دادم را مورد انکار قرارداد و آمادهی پذیرش نشد و او الآن کسی است که از بیماری قند در هراس و گریزان است.
بنابراین اصل در معرض قرار دادن اطلاعات پیشین و ذخیرهشده است نه اطلاعاتی که تازهوارد میدان پذیرش میشود.
یکی از توصیههای مهم در خصوص روش برخورد با اطلاعات جدید، گارد نگرفتن در مقابل آن است به طوری که هر اطلاعاتی را دریافت کردید هیچ واکنشی در خصوص به آن نباید داشته باشید، بلکه ابتدا باید اطلاعات پیشین را نقد کنید و سپس اطلاعات جدید را مورد بررسی قرار دهید، به طوری که اطلاعات جدید میزان سنجش ماست نه اطلاعات قدیم و ذخیرهشده در خزانهی اطلاعات.
یک راه حل منطقی: اصل بر بطلان اطلاعات قدیم است مگر اینکه خلافش ثابت شود و این اطلاعات پیشین است که ابتدا باید وارد میدان نقد و بررسی گردد در غیر این صورت فلسفه یادگیری محقق نخواهد شد اگر اطلاعات پیشین مورد نقد و تاراج و اصلاح قرار نگیرد قاعدتاً تحول و تغییری در فرد صورت نمیگیرد.
یادگیری افزودن اطلاعات نیست بلکه یادگیری اصلاح اطلاعات قدیم و پاکسازی آن از خزانه اطلاعات و سپس پذیرش اطلاعات جدید بدون دفاع تعصبی است چون احتمال تغییر در اطلاعات جدید وجود دارد. شما دائماً باید اطلاعات قدیم را در مقابل اطلاعات جدید در معرض نقد و بررسی و پاکسازی و اصلاح قرار دهید.
· نقد یعنی قرار دادن اطلاعات قدیم در معرض انتقاد افرادِ متفاوت که نظرات و انتقادات مختلفی را ارائه میدهند.
· بررسی یعنی به نقاط قوت و ضعف اطلاعات قدیم بعد از پروسهی نقد بنگرید و بین مطالب علمی، نظریهها و ... جستجو کنید و ریشهی ساختار این اطلاعات را استخراج کنید.
· پاکسازی یعنی فراموش و حذف کردن اطلاعات قدیم در صورت نبودن تأییدیهای برای آن از میان اطلاعات جدید (مطالب علمی، نظریهها و ...)
· اصلاح یعنی جایگزینی اطلاعات جدید و حذف نقاط ضعف در اطلاعات قدیم و تقویت نقاط قوت آن و جهتدهی مناسب و مفید به آن.
کل مطالب و تعاریف اصطلاحات بالا یعنی، تغییر و تحول، تغییر نگرش و دیدگاه، تغییر عملکرد زبانآموز در مسیر یادگیری، روشنگری و توسعه دیدگاه در خصوص اطلاعات جدید، تحول اساسی در ساختار ذهنی و خزانه اطلاعات.
* ایجاد تغییر یعنی برپایی فلسفهی یادگیری *
میزان یادگیری در میزان تغییر و تحول در خصوص اطلاعات قدیم است یعنی هر چه قدر اطلاعات قدیم شما در میدان نقد و بررسی قرار بگیرد میزان یادگیری شما افزایش پیدا میکند.
در واقع برای اینکه در مسیر یادگیری قرار بگیرید و تغییر و تحول در ساختار و نگرش شما اتفاق بیافتد باید مهارت یادگیری را کسب کنید.
مهارت چیست؟
مهارت شامل آموزشهای رسمی و غیررسمی به همراه تجربه است.
شما زمانی میتوانید مهارت کسب کنید که هم بدانید و جذب دانش کنید و هم بتوانید اجرای دانش را به خوبی انجام دهید.
دو ستون اساسی در مهارت نهفته است: 1- دانستن 2- توانستن.
شما در ابتدا باید بدانید و بفهمید و جذب علم و دانش کنید و سپس تمام مباحث تئوری را پیادهسازی نمایید.
هدف مهارت، ایجاد ظرفیت در شماست یعنی مهارت قابلیت پذیرش علم به همراه عمل و اجرای آن را برای شما فراهم میکند.
در همهی ما انسانها ظرفیت وجود دارد اما مهارت، ظرفیتهای موجود را برای پذیرش علم و عمل توسعه میدهد و فرایند ایجاد مهارت به صورت بالفعل است نه بالقوه بنابراین مهارت را باید در میدان یادگیری کسب کرد.
ایجاد مهارت با تکرار و تمرین محقق میشود منظور از تکرار و تمرین یعنی هر لحظه در معرض نقد و اصلاح قرار بگیرد تا ظرفیت پذیرش ایجاد شود.
مهارت بازوی اصلی یادگیری است و نباید آن را نادیده گرفت و معنای واقعی مهارت یادگیری یعنی ظرفیت حذف اطلاعات قدیم و قابلیت جذب اطلاعات جدید و عملی کردن آن هست.
به بیان دیگر مهارت یادگیری یعنی اینکه من بتوانم اطلاعات قدیم و ذخیرهشده را مورد نقد قرار دهم و آن را فراموش کنم و سپس اطلاعات جدید را به جای آن ذخیره کنم.
محقق شدن این طوفانِ تغییرات، مهارت یادگیری را در شما شکل میدهد به این بیان که شما قابلیت تغییر و تحول و ظرفیت حذف اطلاعات قدیم را دارید زمانی که فلسفهی مهارت یادگیری با این فرایند عملی شود ارزشمند است.
به همین دلیل در بین صاحبنظران، اندیشمندان تعریف مستقلی از یادگیری بیان نشده است برای اینکه ارزشمندی در نایاب بودن تعاریف است.
در واقع اگر شما هرچه قدر از یک شی تعریف کنید ارزش آن شی به تعاریف شما گره میخورد در صورتی که ارزشمندی یک شی زمانی حفظ میشود که از آن نتوان تعریف کرد یا حداقل تعریف مناسبی نمیتوان برای آن ارائه داد.
به طور مثال چه کسی میان شما خداوند سبحان را به طور کامل میشناسد؟
در واقع هیچکسی و به دلیل عدم شناخت نمیتوان از خداوند تعریف مناسبی را ارائه داد و در آخر میتوان گفت: الله أکبَرُ مِن أن یُوصِف (خدا بزرگ تر از آن است که توصیف شود) یعنی زبان از توصیف خدا قاصر خواهد بود و این ارزشمندی خداوند را برای همیشه ثابت نگه میدارد.
ارزش اقیانوس به جزر و مد آن است، دانشمندان هیچگاه نتوانستهاند در مورد موجودات اقیانوسها به طور کامل صحبت کنند؟ که چه تعداد مواد ارزشمند در دل اقیانوس وجود دارد؟ چه تعداد از این مواد را شناختهایم؟ و چه تعداد مواد ارزشمند ناشناخته باقی مانده است؟
هنوز که هنوزه با پیشرفت علم و صنعت مبحث اقیانوس تازه و ارزشمند است، ارزشمندی اقیانوس به خاطر جزر و مدی است که درون آن اتفاق میافتد و هیچگاه از ورود آبهای دیگر به خود امتناع نمیکند و در اعماق خود مواد ارزشمندی را پنهان کرده که با جزر و مد، هر از گاهی جرعهای از ارزشمندی خود را به رخ میکشد.
مروارید، شی بسیار گرانبهاست که در دل اقیانوس نهفته و علت ارزشمندی آن نایاب بودن است اگر همین شیِ با ارزش در دستان همهی انسانهای یک جامعه یا یک شهر باشد به طوری که مقدار این مروارید آنقدر در شهر زیاد باشد که هیچ احدی به آن نگاه نکند در این صورت است که ارزش خود را از دست میدهد.
این دو مثال ارزش یک انسانی را نشان میدهند که تغییر و تحول در نگرش یادگیری در او اتفاق افتاده است و مهارت یادگیری را عملی نموده و جزر و مد علمی دارد.
تلاطم ای توأم از فراموشی و اصلاح اطلاعات گذشته و جذاب و پذیرش اطلاعات جدید.
در اینجاست که، میزان مهارت یادگیری، شما را به موفقیت میرساند نه هوش و آیکیو. پس با تمام قوا مهارت یادگیری را یاد بگیریم و در اقیانوس یادگیری جزر و مد کنیم.